ذکر داوود طائی رحمة الله علیه :

ابوسلیمان داوود بن نُصیر طائی ، فقیه، محدث و صوفی قرن دوم هجری قمری که ولادت او در کوفه ، و وفاتش را به بغداد یا کوفه نوشته اند .

او در جوانی به تحصیل علوم مختلف پرداخت و به‌ویژه در کوفه نزد ابوحنیفه ؛ بنیان‌گذار مذهب حنفی ؛ فقه آموخت و در آن چندان تبحر یافت که  او را در کنار ابویوسف و زُفَر و دیگران، از شاگردان برجستۀ ابوحنیفه به شمار آورده‌اند . با این‌همه، داوود در پی انقلابی روحی، درس و بحث را به یک سو نهاد، به توصیۀ ابوحنیفه به خلوت و گوشه‌نشینی روی آورد .

او در زهد خود چندان سخت‌گیر بود که کوچک‌ترین آسودگی را پرداختن به هوای نفس می‌دانست و بر خود نمی‌پسندید، و در عزلت خود چندان پایدار بود که جز برای شرکت در نماز جماعت از خانه بیرون نمی‌رفت و پس از چندی آن را نیز ترک گفت و باقی‌ماندۀ عمر خویش را با دارایی اندکی که از والدینش به میراث مانده بود، گذراند، تا در خانه بمانَد و مجبور به رویارویی و گفت‌وگو با مردم نباشد. به‌این‌ترتیب، باآنکه برخی از منابع به سفر او به بغداد در زمان خلافت المهدی اشاره کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد که وی عمـر خود را در کوفه گذرانده است .

داوود طائی را از معاصران امام جعفر صادق (ع) دانسته‌اند و در برخی از منابع به گفت‌وگویی میان آن حضرت و او اشاره شده که در آن داوود امام صادق (ع) را برترینِ خلق دانسته، و امام نیز او را زاهد زمانه خوانده است . وی همچنین با صوفیانی چون ابراهیم ادهم، فضیل عیاض و سفیان ثوری معاصر بوده‌ است و معروف کرخی را نیز از جملۀ شاگردان او به شمار آورده‌اند .

گفته‌اند که مردمان بسیاری در تشییع پیکر او حاضر شدند و ابن‌سماک بر سر مزار وی، زهد و پارسایی و مقام معنوی او را در سخنانی بلند و شیوا ستود .

گزیده ای از ذکر جناب داوود طائی :
…ابوبکر عياش گويد: به حجره داود رفتم. او را ديدم، پاره يي نان خشک در دست داشت و مي گريست. گفتم: «يا داود! چه بوده است تورا؟». گفت: «مي خواهم که اين پاره نان بخورم و نمي دانم که حلال است يا نه؟».
ديگري گفت: پيش اورفتم. سبويي آب ديدم در آفتاب نهاده. گفتم: «چرا در سايه ننهي؟». گفت: «اينجا نهادم، سايه بود. اکنون از خدا شرم دارم که از بهر نفس تنعم کنم »…..

…..

ديگري از وي وصيتي خواست. گفت: «مردگان منتظر تواند». و گفت: «آدمي توبت و طاعت باز پس مي افکند، راست بدآن ماند که شکار مي کند تا منفعت آن ديگري را رسد».
مريدي را گفت: «اگر سلامت خواهي، سلامي کن بر دنيا به وداع. و اگر کرامت خواهي، تکبيري بر آخرت گوي به ترک ». يعني از هر دو بگذر تا به حق تواني رسيد.
نقل است که فضيل در همه عمر دو بار داود (را) ديد. و بدان فخر کردي. يک بار در زير سقفي شکسته رفته بود. گفت: «برخيز که اين سقف شکسته است و فرو خواهد افتاد».
گفت: «تا من دراين صفه ام، اين سقف را نديده ام » – کانوا يکرهون فضول النظر کما يکرهون فضول الکلام – دوم بار آن بود که گفت: «مرا پندي ده ». گفت: «از خلق بگريز»….

فایل صوتی ذکر داوود طائی .

برای شنیدن آنلاین و یا دانلود با لبتاپ یا pc کلیک کنید .

در صورتی که از گوشی همراه می شنوید ، کلیک را نگه دارید و از گزینه ی باز شدن در برگه ی جدید استفاده کنید  :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست