ذکر بشر حافی رحمه الله علیه :
بِشر(بُشْر) بن حارث مَروزی مشهور به بِشر حافی ، از زهاد و مشایخ صوفیه در قرن سوم قمری است و او را به دلیل اینکه کفش نمیپوشید، «حافی» (پابرهنه) لقب دادهاند.
بشر فرزند حارث بن عبدالرحمن مروزی از سران حکومتی مرو بود. وی در سال ۱۵۰ق در یکی از روستاهای مرو به دنیا آمد و در بغداد ساکن شد. ( ابن کثیر، تولد او را در بغداد دانسته است ).
بشر سال ۲۲۷ق در بغداد درگذشت و در باب الحرب بغداد دفن شد. درگذشت او را در سال ۲۲۶ق و در مرو نیز گفتهاند . ابن کثیر درگذشت او در سال ۲۲۷ق در بغداد را صحیحتر میداند. مقبره ی او در بغداد است و همچنین در انار و در روستای گتوند نیز مقابری به نام این بزرگوار وجود دارد .
کنیه بشر «ابونصر» بود و به دلیل اینکه کفش نمیپوشید او را حافی (پابرهنه) لقب دادهاند. درباره اینکه چرا کفش نمیپوشید گفتهاند چون در دیداری که با امام کاظم(ع) داشت پابرهنه بود ، به احترام این ملاقات کفش نمیپوشید. گفته شده است هنگامی که از او پرسیدند که چرا کفش نمیپوشی؟ پاسخ داد:
«آن روز که با خدا آشتی کردم ، پای برهنه بودم و اکنون شرم دارم که کفش در پای کنم » همچنین « زمین بساط حق است و روا نیست که بر بساط او با کفش گام بردارم» .
برخی نیز گفتهاند وی از کفشدوزی خواست کفش او را تعمیر کند، اما کفشدوز بر او منت نهاد. بشر کفشهای خود را دور افکند و سوگند یاد کرد از آن پس کفش نپوشد.
به نقل از برخی منابع ، بشر حافی تحتتأثیر سخنان امام کاظم(ع) توبه کرده است . او روزگاری را در بغداد به لهو و لعب گذرانده بود. هنگامی که امام کاظم(ع) از کنار خانه او میگذشت، صدای ساز و آواز از خانه او بلند بود . موسی بن جعفر از کنیزی که از منزل بشر بیرون آمد پرسید: «صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟» کنیز در پاسخ گفت: «او آزاد است». امام فرمود: «راست گفتی! اگر او بنده بود از مولای خود میترسید». وقتی که کنیز وارد خانه شد، بشر را از برخورد امام کاظم(ع) با خود آگاه کرد (بدون آن که موسی بن جعفر را شناخته باشد). بشر با پای برهنه از خانه بیرون آمد و به دنبال امام کاظم(ع) راه افتاد و در نتیجه گفتگویی با وی توبه کرد . برخی از کتابهای صوفیه در شرح حال بشر همین داستان را نقل کردهاند اما نامی از موسی بن جعفر به میان نیاوردهاند. برخی از مورخان دلایل دیگری برای توبه او آوردهاند، از جمله اینکه گفتهاند: بشر کاغذپارهای را که اسم خدا بر آن نوشته شده بود، از سر راه برداشت آن را خوشبو کرد و در شکاف دیواری جای داد؛ شب در عالم خواب به او گفته شد که چون نام خدا را از زمین برداشتی و معطر کردی، خدا نیز تو را در دنیا و آخرت نیکنام میکند و همین خواب سبب توبه او شد.
بشر را از مشایخ صوفیه دانستهاند . شرح حال، سخنان و حکایتهایی از زندگی او در کتابهای صوفیه از جمله تذکرة الاولیا ،حلیة الاولیاء و طبقات الصوفیه آمده است. همچنین مطابق با منابع صوفیه ، مردم بغداد بشر را به منزله نبی میدانستند .
2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
ممنون ازمطالبهای بی نظیرتون .باشدکه خدلوندمنان اجرزحمتهای شمارادهدوماهم فیض بیکران ازاطلاعات درموردصوفیان بردیم.
سپاس گزارم . در پناه سلام و برکات الهی باشید بانو .